جستجو
عضویت در سرویس خبری
نام :   
ایمیل :   
اخبار
آمار بازدید
 بازدید این صفحه : 33378
 بازدید امروز : 177
 کل بازدید : 4604588
 بازدیدکنندگان آنلاين : 7
 زمان بازدید : 0.3281
اخبار > نیويورکی ها


  چاپ        ارسال به دوست

نیويورکی ها

ماه نوامبر مصادف با اواخر ابان 1390 به همراه هيئتي از ستاد حقوق بشر قوه قضائيه و وزارت خارجه سفري به نيويورك داشتيم حضور من در ا ين هيئت به جهت مسئوليتي است كه در كميته حقوق بشر مجلس دارم. هدف از اين سفر در دست گرفتن فضاي رسانه اي و افكار عمومي و تبيين حقايق حقوق بشري در ايران است چرا كه قرار است قطعنامه اي با موضوع حقوق بشر عليه ايران در كميته سوم مجمع عمومي سازمان ملل صادر گردد. مي بايست از اين فرصت براي بيان مظلوميت جمهوري اسلامي ايران و بيان غرض ورزي كشورهاي غربي و آمريكا و رژيم صهيونيستي عليه ايران و استفاده ابزاري از مسئله حقوق بشر استفاده نمود. جلسات با سفراي كشورهاي سازمان همكاريهاي اسلامي و نيز سفراي كشورهاي غير متعهد در نيويورك نيز جزء برنامه هاي اين سفر بود با اين هدف كه تعداد آراء به قطعنامه هر چه كمتر گردد. هر چند كه قطعنامه با 82 راي موافق و 32‌راي مخالف و 59 راي ممتنع به تصويب رسيد و البته به فاصله چند روز سه قطعنامه عليه ايران تصويب شد كه دوتاي ديگر آن: 1- قطعنامه‌اي كه عربستان و آمريكا باني آن بودند كه موضوع آن اتهام ترور سفير عربستان بود كه تنها با 9 راي مخالف به تصويب رسيد و متاسفانه كشورهاي اسلامي هم به آن راي مثبت يا ممتنع دادند. 2 - قطعنامه شوراي حكام آژانس انرژي اتمي كه همزماني اين سه قطعنامه و شتاب و تعجيل در صدور آنها نشان از استيصال غرب در مقابل ايران و هراس از نفوذ تفكر انقلاب اسلامي ايران در دل ملتهاي منطقه دارد و اينكه غرب و آمريكا و اسرائيل نگران تكثير الگوي انقلاب اسلامي ايران هستند و به همين دليل پروژه ايران هراسي را در رأس برنامه هاي خود دارند و بسياري از اين كشورها از ترس فشارهاي آمريكا و نيز به اميد پولها و حمايتهايي كه آمريكا و عربستان به آنها وعده داده اند حاضر شدند به اين قطعنامه ها راي مثبت دهند. هر چند كه NGOها و تشكل هاي غير دولتي آمريكا كه با حقايق ايران آشنا هستند بشدت از اين نوع رويكرد آمريكا نسبت به ايران نگران و ناراحتند ، تا جايي كه در مخالفت با اين قطعنامه ها بيانه اي باعنوان "آمريكا با گزارش ساختگي شلاق تب جنگ عليه ايران را مي نوازد. "صادر نمودند .همه اين تلاشها به جهت افزايش فشار و صدور قطعنامه عليه ايران مي‌باشد تا پرونده ايران را به محاكم قضائي بين‌المللي بكشانند چيزي كه همواره آرزوي ديرينه شيطان بزرگ بوده است. " و مكرو و مكرا... وا... خيرالماكرين " و اما نيويوركي ها: نيويورك را پايتخت پايتخت ها مي گويند. شهري پر رفت و آمد و شلوغ و بقول خودشان زنده، مركز هنر و نمايش و كتاب، مركزي براي نقاشان دنيا چون آثار شان را در آنجا مي توانند به ثروتمندان دنيا بفروشند، مركز سرمايه داري، بانكداري و نيويورك را به وال استريت آن مي شناسد، خياباني كه بازار بورس نيويورك (NYSE) در آن قراردارد. مركزي براي مد و فشن و آخرين مدهاي لباس و خيابان پنجم معروف نيويورك كه ثروتمندان دنيا لباس خود را از آنجا تهيه مي كنند همانجا كه فرح پهلوي هم لباسهاي خود را از آنجا تهيه مي كرد. نيويورك مركزي براي آثار تاريخي تمدن هاي مهم دنيا يا همان موزه متروپوليتن.نيويورك را به خيابان برادوي آن مي شناسند مركز هنرهاي نمايشي كه در بعضي تئاترهاي آن 40 سال هر شب همان يك نمايش روي پرده است ولي باز هم مشتري دارد! نيويورك را به مجمسه آزادي آن مي شناسند نماد آزادي آمريكا! و در بند شدن سرخپوستها و بوميان آمريكا! نيويورك را به مقر سازمان ملل مي شناسند، مركز مهم تعاملات سياسي جهان و مرجعي براي جامعه مدني و ملتها! و در آخر نيويورك شهر آسمان خراشها و ساختمان هاي بلند مرتبه(جزيره منهتن نيويورك( هنر اين سرزمين اين است كه استعداد‌ها و دارايي هاي ملتها و كشورها را به سوي خود مي كشاند. مي‌گويند اكثريت سرمايه داران آنرا يهوديان تشكيل مي دهند سرمايه هاي نجومي كه نمي دانند با آن چه بايد كرد اين سرمايه ها آنقدر هست كه خانواده هاي آنها را به فساد بكشاند و دنيا را نيز به همچنين، غولهاي رسانه اي كه در جهت انحطاط اخلاقي ملتها در كارند از همين جاتغذيه مي شوند، مي گويند اين يهودي‌ها نگران بچه هاي خود هستند چرا كه ثروت زياد آنها باعث شد بچه هاي آنها در مسير خوشگذراني و عياشي آنرا صرف كنند و فساد چون ميكروبي مسري همه خانواده آنها را بگيرد. زنان آنها از فرط بيكاري و پول زياد روي به قمار مي آورند و بر سر دارايي شوهرانشان قمارمي كنند! و ترس از همه اينها باعث مي شود خانواده هاي يهودي سعي كنند براي نجات از اين وضع بچه هاي خود را با مذهب آشنا كنند. و البته زير پوست شهر حقايقي ديگر نيز نهفته است. آنچه در شهر مي بيني يك سوي سكه است ؛ كار تلاش و نظم و انضباط و مؤدب بودن به آداب . مردم نيويورك مردمي بخشنده ، دست و دل باز و مهمان نواز هستند و در ظاهر حريم‌هاي اخلاقي را رعايت مي كنند؛ اما اين سكه يك روي ديگر هم دارد كه باور آن براي آنان كه ظاهر نيويورك را مي‌بينند سخت است، يك ميليون دختر جوان در اسارت جنسي و در دام مافياي قاچاق انسان، فاجعه‌اي كه نمايندگان كنگره آمريكا را به فكر راه علاج و چاره انداخته و تنها چاره را حمايت از بنيان خانواده مي بينند. دختران نوجوان و بقول خودشان Teenager كه باردار مي شوند و البته مسئله اي غير عادي براي خانواده‌هاشان نيست! و تنها خانواده ها نگران سلامتي دختر كشان هستند!؟ كه چگونه اين بار طاقت فرسا را با جسم كوچك و ظريف خود تحمل كند. البته اين وضعيتي است كه سالهاست بر زنان و دختران آنها سايه افكنده و به مسئله اي عادي بدل شده ولي آنچه كه مسئله اي نوظهور براي نيويوركي ها در نيويورك و ساير شهرهاي آمريكاست وضعيت اقتصادي و چوب حراجي است كه از طرف بانكها يكي يكي بر خانه هاي آمريكايي‌ها زده مي شود. صاحبان اين خانه‌ها كه بر خلاف انتظار از طبقه فقير هم نيستند و بلكه از طبقه متوسط به بالا و تحصيلكرده و داراي شأن اجتماعي ، به دليل عدم توان پرداخت اقساط خانه به يكباره مواجه با حراج خانه هاشان توسط بانك مي‌شوند و مجبور به تخليه خانه مي گردند و مرحله جديدي از زندگي را با بي خانماني و دربه دري شروع مي نمايند و اين البته همه داستان نيست؛ داستان غم انگيز ديگر براي يك نيويوركي آن است كه صبح بي خبر از همه جا و با هزاران اميد و آرزو براي آينده خود و خانواده به محل كار برود و مدير شركت او و همكارانش را صدا كند و بگويد: «به دليل ورشكستگي شركت از امروز همه شما اخراجيد!» اين شروع مرحله تجربه جديدي از زندگي در شهر گران قيميتي چون نيويورك است. و البته كارتن خوابها مدتها است كه اين تجربه را دارند؟! صبح ها در مترو ، از ميان مسافران 70% آنهايي كه به سركار مي روند را خانمها تشكيل مي دهند كه اين نتيجه خانه نشيني آقايان و بكارگيري خانمها توسط مديران شركتها و ادارات است چرا كه يك خانم با 70% دستمزد آقايان كار چند مرد را انجام مي دهد و البته معلوم نيست عاقبت اين روند به كجا منتهي خواهد گرديد؟ وقتي در نيويورك زندگي مي كني بايد بابت همه چيز ماليات بدهي، ماليات براي مدرسه، ماليات براي كتابخانه، ماليات هنگام خريد و 15 هزار دلار سالانه ماليات متوسط و معمول براي زندگي در شهر نيويورك است و جمع اين ارقام با وجود مشكلات مبتلا به، معادله اي لا ينحل را پيش رو مي‌گذارد. روي ديگر سكه هزار روي نيويوركي ها تسخير ذهن ها و مغزها توسط غولهاي رسانه اي صهيونيستي است كه اجازه شنيدن هر حقيقت و ديدن هر واقعيتي را به شهروندان نمي دهد. روزانه به طور متوسط 2 يا چند خبر از ايران در جهت منفي در رسانه ها بر اذهان مردم، منتشر مي گردد و البته عليرغم سانسور خبري و تسلط رسانه ها مردم كم كم اعتماد خود به اين اخبار را از دست داده اند و البته فضايي كه بين دانشجويان و اساتيد نيويورك و ساير ايالتها از ايران و وضعيت حقوق زنان در ايران حاكم است، تصوير عجيب و غريب و نا موزوني است. وقتي تو را كه يك نماينده زن در مجلس هستي مي بينند تعجب مي‌كنند و باور نمي كنند كه در ايران زنان بتوانند مشاركت سياسي و اجتماعي داشته باشند. وقتي با يكي از اساتيد زن از دانشگاهي از ايالت ويسكانسين كه به نيويورك آمده بود صحبت مي كردم مي گفت : "براي من و دانشجويانم سخت است كه باور كنيم در ايران زنان مي توانند نماينده مجلس شوند " و يا اينكه " تصور ما از زنان در ايران اين است كه زنان در جامعه ايراني فرصت شغلي و فرصت تحصيلي و حتي فرصتهايي براي حضور و فعاليت اجتماعي ندارند"، ظاهراً تصور آنها از زن در ايران تصور نوعي نگاه طالبانيستي به زن است كه اساساً اجازه خروج از منزل را به زن نمي دهد وقتي با زنان فعال در نيويورك صحبت مي كني و از نزديك حرفهاي تو از وضعيت زنان در ايران و پيشرفتها و دستاوردهايي كه در طول سي سال زنان در ايران به آن دست يافته اند را مي شنوند با شگفتي خواستار گفتگوي بيشتر مي‌گردند و مي گويند:" بايد تجربيات شما را بيشتر بشنويم و همفكري در جهت دفاع از حقوق زنان داشته باشيم چرا كه ما هم در آمريكا مشكلات خاص خود را داريم و از شما ايده هايي گرفتيم كه در دفاع از حقوق زنان برايمان جالب بود." برخي تحليلگران آشنا به جامعه آمريكا مي گويند انقلاب اسلامي علاوه بر خدمتي كه در جهت نيل به اهداف و آرمانهاي اسلام و معنويت نمود خدمات آن به ساير مذاهب در غرب نيز مشهود بود انقلاب ايران كه به پيروزي رسيد معنويت و عطش به اسلام در دل ملتهاي مسلمان شكل گرفت و آوازه امام خميني و تفكر و انديشه او مرزها را در نورديد. اما اين موج در آنسوي دنيا ثمرات ديگري داشت و آن به فكر افتادن غربيها در تقويت باورهاي مذهبي در آئين هاي مسيحيت و دين يهود بود و اينكه براي تقابل با اين موج هرچه بيشتر به تبليغ دين خود و گرايش دادن جوانان به اعتقادات مذهبي خود باشند و تشويق آنان به حضور در كليسا و كَنيسِه . اين خود شاهدي ديگر بر خدمت انقلاب اسلامي ايران به آئين مسيح و دين يهود به شمار مي‌آيد به هر روي چهره نيويورك اين چهره هزار روي را گذشت زمان آشكار خواهد كرد، شهري كه امروز بيشتر به قيام اشغال وال استريت و شعار 99% مورد تبعيض شناخته مي شود و هرچند كه چادرها را پليس با زور اسلحه جمع كرد اما ابعاد اين قيام به كليساها كشيده شده و به ساير شهرها ، و عليرغم برخي اظهار نظرها كه اين قيام را قيامي بدون دنباله و كوتاه مدت به شمار مي آورند حقايق و واقعيتهاي صحنه چيز ديگري را مي گويد و آنكه پشت سر اين قيام مردمي مصمم حضور دارند شايد تحقير طولاني مدت و تبعيض مزمن انگيزه اين قيام باشد و يا شايد احساس پوچي از زندگي در جامعه سرمايه داري؟ به هر روي اين انگيزه آنقدر بالا هست كه در شبهاي سرد زمستاني نيويورك كه به بادهاي سرد و سوز سرما و دماي زير صفر شناخته مي شود ، نزديك هاي صبح پليس با بدنهاي نيمه جان از سرما مواجه مي شود كه زير چادرهايي كه عايقي براي سرما نيستند بين زندگي و مرگ دست و پنجه نرم مي كنند و وقتي در خيابان وال استريت از كنار آنها مي گذري چهره هاي مصممي را مي بيني كه پلاكاردهايي را در دست گرفته اند و به رهگذراني كه بي توجه از كنار آنها مي گذري گوشزد مي كنند كه تمام سياستها در جهت منافع آن 1% قشر سرمايه دار است و تلاش مي كنند با مقاومت خود رهگذران را از خواب زندگي غربي بيدار كنند. درست در كنار اين خيابان معروف وال استريت در منطقه منتهن نيويورك خيابان مهم ديگري نيز هست جايي كه در 11 سپتامبر برجهاي دوقلو مورد حمله هواپيما ها قرار گرفت و الان در همان محل دو برج ديگر با ده طبقه بلندتر از برج هاي دوقلو در حال ساخت است كه از بلند ترين برجهاي نيويورك به شمار مي آيند . اين برجها براي آمريكاييها نماد اسلام هراسي است چرا كه آنزمان كه آمريكا و صهيونيسم بين الملل نتوانست نسخه اي كامل براي مقابله با رشد تفكرات اسلامي در ميان ملل تهيه نمايد تلاش به اسلام هراسي را در دستور كار خود قرار داد كه واقعه 11 سپتامبر فرصتي بي بديل براي آنها بود 11 سپتامبري كه مي گويند در آنروز يهودي ها از قبل خبر شده و قبل از انفجار اين برج را تخليه نموده بودند. مي گويند در آن روز وقتي مردم نيويورك كه صداهاي مهيب و خاك و گردو غبار را مي‌ديدند و نمي دانستند چه شده و چه اتفاقي افتاده همگي هجوم به سمت كشتي هاي پهلو گرفته در منهتن آورده براي اينكه از نيويورك فرار كنند و به ايالت مجاور يا جزيره اليس پناه ببرند. و امروز در پارك كنار لنگرگاه و ايستگاه كشتي ها لوح يادبودي با اسامي سه هزار كشته اين حادثه نصب نموده اند. بعد از همين واقعه فضاي نيويورك را كاملاً پليسي و امنيتي كرده اند. به بهانه همين هراسهاي امنيتي است كه سازمانهاي اطلاعاتي و امنيتي آمريكا به خود اجازه مي دهند هر روز و هر روز حريم هاي شخصي شهروندان را با دوربين مخفي و شنود و كنترلهاي محسوس و نامحسوس بارها و بارها بشكنند و به شدت آزادي شهروندان را به بهانه تامين امنيت سلب نمايند.والسلام//



دانلود فايل : نسخهPDF ( 396KB )


١٣:٤١ - 1390/09/18    /    شماره : ٢٩٩    /    تعداد نمایش : ٣٢٣٨


نظرات بینندگان
این خبر فاقد نظر می باشد
نظر شما
نام :
ایمیل : 
*نظرات :
متن تصویر:
 

خروج




طراحی و اجرا: توسعه اطلاعات سحرگاه (متين تايم)زمستان1390      Powered by: MatinTime (Development of Information) 2012